طبق گزارش دیده بان کارآفرینی جهان در ایران، در سال ۱۳۹۴ بیش از ۲ میلیون کارآفرین و تیم راهانداز به صورت فعال در کشور با ایدهای مشخص، درگیر بودهاند. متاسفانه خیلی از این ایدهها هرگز بیش از یک ایده نشده و کسب و کار جدیدی رو به بازار ارائه نکردهاند و یا در همان مراحل نخست از ادامه مسیر جا ماندهاند. خیلی از کسب و کارهای به وجود آمده تا سه سال نخست فعالیتشان شکست خورده و بسیاری از کسب و کارهای موفقتر به علت موفق نبودن در تخصیص منابع و جذب سرمایه اولیه مورد نیازشون، از ادامه مسیر باز خواهند ماند. در اصل کمتر از یک درصد از افرادی که با طرح کسب و کار به فرشتگان کسب و کار (سرمایهگذاران حقیقی) و یا سرمایهگذاران مخاطرهپذیر (سرمایهگذاران حقوقی متخصص) مراجعه کرده اند، در جمعآوری سرمایه و تخصیص منابع لازم موفق شدهاند و البته همه سرمایهگذاریهای صورت گرفته بر روی کسب و کارهای موفقتر نیز در بازار نخواهند ماند.
این آمار و اطلاعات در مورد کارآفرینی، مطلقا تصویری مناسبی رو در ذهن مخاطب به وجود نمی آورد، گرچه حقیقت داشته و نیمه تاریک کارآفرینی در جهان امروز نامیده می شود. شانس موفقیت در مسیر کارآفرینی خیلی کم است ولی مسیر طولانی و دشواری را هم در پی دارد ! سوال مهمی که در این میان به ذهن افراد می میرسد این است که با وجود آگاهی نسبت به این وضعیت، چرا از هر ۱۷ (نیروی بالقوه کار) ایرانی، یک نفر رویای کارآفرینی را در سر دارد؟ جواب این پرسش رو میشه در یک واژه خلاصه کرد: فرصت!
فرصتی که حداقل از دید کارآفرین و تیم راهانداز (اعم از اینکه به دنبال راهاندازی یک کسب و کار مستقل بوده و یا پروژهای رو در سازمان بالادستی تعریف و راهبری میکنند)، به نظر می رسد به صورت بلامنازعی برای توسعه یک کسب و کار، با موفقیت همراه خواهد بود. فرصتی که این امکان رو به هم بنیانگذارها میدهد تا رویاها، اهداف و برنامه های خودشان رو دنبال کنند، و به جای اینکه نگرانی برای تعدیل شدن در بحرانهای پیش رو داشته باشند، ترجیح میدهند نگران دغدغههای نیروهای ارزشمند خودشان باشند و آن رفتاری را از خود نشان دهند که توقع داشتند زمان کارمندی با خودشان نیز شود، اینکه تلاش کنند با فرهنگی صادقانه در کسب و کارشان، قدمی موثر به سمت بهتر شدن وضعیت در دنیای اطراف خودشان بردارند. فرصتی برای تجربه ترس، هیجان، چالش و لذت مفرح ذاتی مسیر کارآفرینی. ما همه این موارد را تنها به این علت می دانیم ، زیرا ما هم این تجربه رو داشتیم و همین مسیر را بارها طی کردیم. مشاوره ارزیابی ایده فرصتی است تا با استفاده از بهترین تجربیات و مبتنی بر روش «کارآفرینی مبتنی بر شواهد»، با تعقیب سیاستها و برنامههای موثر، علاوه بر بررسی جنبههای جذابیت (بازارپذیری)، توجیهپذیری (امکانسنجی) و مقیاسپذیری (سودآوری)، ضریب خطای ایده اولیه کارآفرین و تیمهای راهانداز رو کاهش داده و با بررسی همه جوانب ضروری و تعیین کننده، احتمال موفقیت ایده رو از طریق هدفگیری بخشهای مناسبی از بازار و پیشنهاد ارزش مطلوب بخش مورد نظر، بالا ببریم.
